جدول جو
جدول جو

معنی غیاث الدین بزمی - جستجوی لغت در جدول جو

غیاث الدین بزمی
(بَ)
غیاث الدین محمد. از مردم معروف استراباد بود و دوبیتی خوب میساخت. ابیات زیر از اوست:
از ناوک غمت دل بیحاصلم پر است
پیشت چگونه زار نگریم دلم پر است.
رحم کن بر بزمی مسکین که امشب تا سحر
با وجود بیگناهی کارش استغفار بود.
این رباعی نیز از اوست:
جانا غم نیکخواه می باید داشت
فکر دل بیگناه می باید داشت.
دل از کف عاشقان برون آوردن
سهل است ولی نگاه می باید داشت.
(از مجمعالخواص ص 229).
و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و آتشکدۀ آذر ص 155 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثُدْ دی)
سید غیاث الدین، علی یزدی. وزیر شیخ ابواسحاق. وی پس از کشته شدن مولانا شمس الدین صاین در امر وزارت استقلال یافت و پس از گرفتاری شیخ ابواسحاق به دست امیر محمد مظفر در جمادی الاولی به سال 758 هجری قمری شهید شد. (از دستور الوزراء صص 244- 245 به اختصار). و رجوع به همین کتاب و حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 282- 283 و تاریخ گزیده چ لندن ص 639 و 641 شود
لغت نامه دهخدا
مولانا غیاث الدین احمد، (آتشکدۀ آذر)، وی از عهد سلطان حسین بایقرا تا دورۀ شاه طهماسب صفوی در شعر و ادب شهرۀ بلاد خراسان بوده است، (ریحانه الادب ج 2 ص 152 از قاموس الاعلام) (الذریعه جزء 2 از ج 1 ص 424)، در مجالس النفائس ص 62 و235 شاعری بنام شامی دامغانی ضبط شده و مصحح در پاورقی ص 62 نوشته است که در نسخۀ (ترکی الف) سامی آمده است، (تعلیقات دکتر شهیدی بر آتشکدۀ آذر ص 150)
لغت نامه دهخدا